به بهانه ی نزدیک شدن امتحانات پایان ترم!!

طنز: تفاوت شب های امتحان در خوابگاه دختران و پسران
ادامه نوشته

وقتی خرم ......

وقتی خرم دیگه نمیبینم دختر۱۲ساله ای رو که توی خیابون با اون ارایشه عجیب سعی میکنه بگه من ۲۰ سالمه تا بتونه نظره پسری رو که میخواد جلب کنه.

وقتی خرم دیگه نمیبینم خونه ای رو که ۱۷ میلیارد قیمتشه وبرای ساختنش خیلی از حق ها رو زیر پا گذاشته و روی درش با خطی زیبا نوشته بسم الله الرحمن الرحیم!!

وقتی خرم دیگه نمیبینم مادری رو که به خاطره فقر خود سوزی کرد تا بدبختی بچه هاشو نبینه.

وقتی خرم دیگه نمی شنوم مردی که گفت:من به جز محارمم به همه نظر دارم!

وقتی خرم فقط میتونم به این فکر کنم که شمسی خانوم چه گردنبند گرونی خریده بود.یا اینکه حاج اقا دیروز از مکه اومد و همه رو هتل پارس دعوت کرد و نفری ۱۰میلیون پول غذا داد.عجب مرد با خداییه!!!

وقتی من خرم دیگه این افکار منفی رو ندارم وخیلی خوشبختم!!

با نمک!!!!!!!!!!!

 

تا آخرش نرو هیچی آخرش نیست

به جون خودم راست میگم

.

.

.

نرو هیچی تهش نیست

.

.

.

نرو دیگه

.

.

.

اعتیاد رو میگم !!!

 

متن جالب یک کارت عروسی-بخون با مزه است!

 

آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست
با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید

                                                ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است
                                                 لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید

بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ
معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید

                                               تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه

                                               بقیه اش توی ادامه مطلب..........

ادامه نوشته

"نمی دونستم که پیامبر و حضرت علی اینقدر باحال اند!!

پیامبر و حضرت علی نشسته بودند دور هم خرما می خوردند. پیامبر هسته خرماهایش را یواشکی می گذاشت جلوی ظرف علی(ع). بعد از مدتی پیامبر  گفت: «پرخور کسی است که هسته خرمای بیشتری جلویش باشد.» همه به ظرف علی نگاه کردندجلوی علی(ع) از همه بیشتر هسته بود. علی(ع) گفت: «ولی من فکر می کنم پرخور کسی است که خرماهایش را با هسته خورده.» همه به پیامبر نگاه کردند. جلوی پیامبر(ص) هسته خرمایی نبود.»!


اصل مطلب رو فراموش نکن(با مزه است)

خانمی طوطی ای خرید . اما روز بعد آن را به مغازه برگرداند . او به صاحب مغازه گفت این پرنده صحبت نمی کند . صاحب مغازه گفت : « آیا در قفسش آینه ای هست ؟ طوطی ها عاشق آینه هستند ، آن ها تصویرشان را در آینه می بینند و شروع به صحبت می کنند .» آن خانم یک آینه خرید و رفت .

روز بعد باز آن خانم برگشت . طوطی هنوز صحبت نمی کرد . صاحب مغازه پرسید : «نردبان چه ؟ آیا در قفسش نردبانی هست ؟ طوطی ها عاشق نردبان هستند.» . آن خانم یک نردبان خرید و رفت .

اما روز بعد باز هم آن خانم آمد . صاحب مغازه گفت : آیا طوطی شما در قفسش تاب دارد ؟ نه ؟ خب مشکل همین است . به محض این که شروع به تاب خوردن کند ، حرف زدنش تحسین همه را بر می انگیزد . آن خانم با بی میلی یک تاب خرید و رفت .

وقتی که آن خانم روز بعد وارد مغازه شد ، چهره اش کاملأ تغییر کرده بود . او گفت : «طوطی مرد .»

صاحب مغازه شوکه شد و پرسید : «آیا او حتی یک کلمه هم حرف نزد ؟» آن خانم پاسخ داد :« چرا ، درست قبل از مردنش با صدای ضعیفی گفت آیا در آن مغازه غذایی برای طوطی ها نمی فروختند ؟»

"می دونستی واسه آخرت هم ثبت نام می کنند؟!!!

 

 ابتدا گذر نامه زیر را تکمیل کنید:

نام: انسان _ نام خانوادگی: آدمی زاد _ نام پدر: آدم _ نام مادر: حوا

لقب: اشرف مخلوقات _ نژاد: خاکی _ صادره از : دنیا

ساکن: کهکشان را شیری ؛منظومه شمسی؛زمین _ مقصد: برزخ

ساعت حرکت و پرواز: هر وقت خدا صلاح بداند _ مکان: بهشت اگر نشد جهنم.........

بقیه اش توی ادامه مطلب

ادامه نوشته

"بذار بگن"

 

 به خاطر داشته باشید کسی به سگ مرده

لگد نمی زند!